دغدغه ی ازدواج
خب البته من نمی دانم این مطلبی که برادرمان نقل کردند برایمان، از آن جلسه ی پرسش و پاسخ، تا چه حد صحت دارد؛ اما فعلا فرض را بر این می گذارم که چنین است که گفته شده.
من اصلا کار ندارم امام زمان ازدواج کرده اند یا نه. بچه دارند یا نه. یا اصلا با چه نوع زنی ازدواج می کنند یا کرده اند. به نظر حقیر در یک جلسه ی این چنینی سوالاتی که مطرح می شوند خبر از دغدغه ی سوال کننده می دهد. مثلا وقتی کسی می پرسد آیا امام زمان ازدواج کرده اند یا نه، نشان دهنده ی این است که آن سوال کننده ی محترم دغدغه ی ازدواج دارد. یا مثلا وقتی می پرسد چه معیارهایی برای ازدواج دارند، دغدغه ی این را دارد که ببیند خودش باید چگونه باشد تا از نظر یک انسان مذهبی مورد پسند واقع شود و قس علی هذا.
نتایجی هم که از این سواات انجام شده در آن جلسه ی مذکور بدست می آید، این است که یکی از مهمترین مسئله های دختران امروز ، ازدواج است. خیلی فکر و ذکرشان را به خود مشغول کرده. و این را می توان بدون در نظر گرفتن همچین وقایع و تحلیل هایی هم متوجه شد. و این آسیب است. این امر طبیعی نیست.البته من قطعا در زمان دختران قدیم نبودم که حال بخواهم بگویم این مشغولیت ذهنی بیش از پیش شده است، اما در مورد آن حدس می توانم بزنم و بر اساس تحلیل های خودم به این نتیجه رسیدم.
اما صرف اشتغال دختران، به خصوص قشر مذهبی، به امر ازدواج، پدیده ای نکوهیده نیست. بلکه از دید حقیر نوعی بیماری اجتماعی است. که احتمالا بر اثر به هم خوردن توازن جمعیتی جنس مرد و زن به وجود آمده. هم اکنون دختران زیادی را می توانیم پیدا کنیم که در سنین 27 تا 35 سال به سر می برند و هنوز مجرد اند. و این نوعی زنگ خطر را در گوش دختران جوان تر به صدا در می آورد که برخوردهایی نظیر برخورد دختران حاضر در آن جلسه ی پرسش و پاسخ مهدوی، یک بازخورد طبیعی آن است.
از طرفی شاید این مسئله مربوط به این برحه از زمان باشد. شکم جمعیتی سال 64 - 65 امروز تقریبا به سن 24 رسیده اند. این یعنی سیل جمعیتی دخترانی که به سن ازدواج رسیده اند، در مقابل تاخیر در رسیدن سن پسران همان شکم جمعیتی به سن ازدواج.
اما چه دلایل دیگری باعث شده است فکر کردن به ازدواج و نگران بودن از تنهایی تبدیل به مسئله ی اول دختران (مذهبی) شود؟
و آیا چه راه حل هایی برای این معضل بزرگ اجتماعی وجود دارد؟
کلمات کلیدی : ازدواج